زندگیهای تصویرشده در "خوبی خدا" –همچنان تأکید میکنم که نه همه داستانها، ولی دوستداشتنیترهایش- آنچنان بیطرفانه به رشته تحریر درآمدهاند و برای من آنقَدَر ساده و -دوستداشتنی- هستند که تداعی کننده لحظاتی کاملن تصویری و سینمایی هستند. نمونههای بسیاری اعم از قوی و ضعیف از این لحظات تصویری در ذهن دارم که همهیشان مناسب نیستند، اما به نظرم مناسبترینشان از لحاظ حالوهوا و سادگیِ زندگیِ تصویرشده، فیلم "شبهای بلوبریِ من"(*) است. دیدنش را صرفن برای همدردی با سادهانگاری و روانی زندگی هرروزِمان توصیه میکنم.
کارگردان فیلم هنگکنگی است و فیلم تولید مشترک هنگکنگ، چین و فرانسه است. ربطش را با نویسندههای معاصر آمریکا نپرسید که فیلم برای من تنها حسی خوشآیند و تکمیلگر بر روایات سادهِ خوبی خدا و نویسندههای هم قماش با نویسندههای این کتاب دارد.
در مورد فیلم در اینجا و اونجا صحبتشده که برای مشغولشدن بد نیست.
*. عنوان اصلی فیلم، "My Blueberry Nights" است که اول میخواستم از لفظ "شبهای تمشکیِ من" برایش استفاده کنم، اما پس از نگاه کردن ذیلِ مدخل "بلوبری" در فرهنگ هزاره ترجمهاش به "شبهای قرهقاطی من" تغییر پیدا کرد که البته بدلیل بیشاندازه کریه بودن عبارت فوق عنوان اصلی فیلم را استفاده کردم.
1 دیدگاه:
تمثیل خوبیه، رفیق.
ارسال یک نظر