۲۷ فروردین ۱۳۸۹

مجموعه

قدیم‌ها، زمانی که هنوز کتاب‌های “ایتالو کالوینو” برایم تنها شاهکار‌های متصور بود، فکر می‌کردم که چطور مجموعه‌های داستان از نویسنده‌های مختلف تشکیل می‌شود. یادم می‌آید که حتی فکر می‌کردم نویسنده‌های روی جلد برای تمرین کارِ گروهی، مثل ما، کلاسی را دودَر کرده و با هم داستانی می‌نویسند و سر نام نویسنده بحث می‌کنند. بزرگ‌تر که شدم تازه دُوْزاریِ مبارک افتاد که مترجم‌ها داستان‌ها را انتخاب می‌کنند، گرد می‌آورند و شاید در خلوت با تعدادی‌شان حال هم می‌کنند.
این روزه‌ها، نویسنده‌ها زیاد شدند، احتمالن ما بروزتر شده‌ایم و کسان بیش‌تری را می‌شناسیم؛ اما توی همین روزها کم‌تر “مجموعه”ای پیدا می‌کنم که واقعا مجموعه باشد. هر مترجمی بنا به چیزهایی که سلیقه‌ی شخصی‌ِشان می‌نامیم، گروه داستان‌هایی ترجمه می‌کند که همگی داستانند، همگی ادبیاتند و حتا همگی می‌توانند ارزشمند باشند اما آیا این چند اثر به یکدیگر هم وابسته‌اند؟
“خوبی خدا” هم داستان‌های خوب دارد، هم داستان‌های متوسط و هم آن‌ دسته‌ای که گروهی با آن رابطه‌ برقرار نکنند. اما خوبی خدا یک مجموعه نیست. خود مترجم در آغاز کتاب(1) نوشته است:”...فضای آن‌ها با هم متفاوت است اما همگی یک وجه مشترک دارند: ساده‌اند.”. در واقع این تنها وجه مشترک داستان‌ها، در نویسنده‌های آن‌هاست که همگی تنها از لحاظ جغرافیایی ساکن امریکا(2) و ساده هستند. نظرم را که بگویم، بعضی از داستان‌ها مثل جناب آقای رییس‌جمهور(3) حسِّ کلی کتاب را ضایع و زایل می‌کنند، حتا اگر مانند این‌ یکی داستان خوبی هم باشند. نکته‌ی چاپی که به ذهنم می‌رسد این است که “خوبی خدا” نام داستانی از مارجوری کمپر(4) است که حتا نامش بر روی جلد کتاب نیست.
باقی باشد برای دیگر بزرگان!


__________________________________
1. خوبی ِ خدا(مجموعه داستان)، مارجوری کمپر و ...، امیر‌مهدی حقیقت، نشر ماهی، تهران 1385، برگ 3
2. در طول کتاب “آمریکا” به شکل “امریکا” چاپ شده است.
3. جناب آقای رئیس‌جمهور، گیب هادسون، صفحه 165
4. Marjorie Kemper

6 دیدگاه:

حسین گفت...

ممنون.
این‌که می‌گی نظرا باید متن رو به چالش (!) بکشن (نقل به مضمون!)؛ این متن تو رو نمی‌شه هر کاری می‌کنم! صرفن همه‌چیزش درست و خوبه!
ضمنن دوست جون، مجبور شدم برای براوزر-فرندلی شدن متنت این تغییرات رو بدم.

ارادت‌مند.

Unknown گفت...

حسین...
چیزی تغییر نکرده که...
فقط اون شیفت-اینتر ها...
فکر کنم اینتر بودند...
در ضمن منباب...
عوض کردن کتاب...
کاملا موافقم...
واسه میرزا هم...
بالاخره یه پست...
واسش رفتیم دیگه...
(نشانِ گذار چشمک)...
ارادتمند...

ناشناس گفت...

ممنون

حسین گفت...

همون‌طور که قبلن هم گفتم – باتوجّه به آماری که هست – بیش‌تر بازدیدکننده‌ها از آی‌ای استفاده می‌کنن؛ ازاین‌نظر کد متنت خیلی تغییر کرده دوست من.
ضمنن من از شیفت+اینتر بهره‌مند نشدم.

ارادت‌مند.

شایان گفت...

من تازه رسیدم اول خوبی خدا. تا اینجا به نظرم "تو گرو بذار من پس میگیرم" و "فلامینگو" ضعیف بودند (نسبت به بقیه) و "شیرینی عسلی" و "تعمیرکار" فوق العاده.

ا.م.ح گفت...

خود من هم با شما موافقم درباره اینکه داستان رییس جمهور با بقیه متفاوت است و کمی حال آدم را می گیرد. شاید این خصلت سیاست و به خصوص رییس جمهورهاست!